۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

تمایل به چی آخه؟ :)))


                               کي ميدونه منظور اين خانم از کلمه (تمايل) چيه؟
                     
                            دقيقا تمايل به چي آخه؟ :))
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

هشت بیانیه از هشت دانشگاه کشور در تحریم سیرک انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران


دانشجویان دانشگاههای تهران , اصفهان , مشهد ,سمنان و ارومیه در پیامهای جداگانه ای در راستای تحریم انتخابات پیش روی ایران , بیانیه صادر کردند :

بیانیه جمعی از دانشجویان آزادیخواه دانشگاه تهران/تحریم فعال انتخابات مجلس نهم
در شرایطی که بی ثباتی اقتصادی در کشور, به بحرانی ترین شکل ممکن رسیده و بازار داخلی در سراشیب سقوط و ورشکستگی مطلق قرار گرفته است و مردم در شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفته اند. با این همه  چپاول و دزدی و غارت سرمایه های ملی توسط چنین  حاکمیت فاسد و ستمگری به بالاترین حد ممکن رسیده .و برای پیشبرد اهداف کثیف شان   چنان جامعه در سیاهی  و اختناق فرو رفته که روزنه یی برای نقد و اعتراض وجود ندارد و به سبعانه ترین شکل ممکن آزاد اندیشان و آزادیخواهان سرکوب میشوند .
بر ما جامعه دانشگاهی همین انتظار میرود که, چنین ظلمی را بر نتابیم و این انتخابات را, که تایید ظلم و ستمی است, که بر مردم روا داشته است را با پاسخ قاطع  و اعتراض خود تحریم میکنیم و این بوروکراسی تحت سلطه چنین حاکمیت مستبدی را در تمامیت نفی میکنیم. و آن را نه یک انتخابات بلکه انتصاباتی نمایشی و مضحک میدانیم
از جامعه دانشگاهی و دانشجویان آگاه نیز همین انتظار میرود که پاسخ قاطع  و نه خود را به چنین انتخاباتی بدهند  و در تحریم فعال انتخابات مجلس نهم  شرکت کنند .
جمعی از دانشجویان آزادیخواه دانشگاه تهران – بهمن ۱۳۹۰
۳۲ سال پیش در چنین روزهایی بود که مردم همیشه بیدار کشورمان برای تأمین سرنوشت مبهم خویش به پای صندوق­های رای رفتند تا شاید بتوانند به آرزوی آزادی و دموکراسی که سالیان دراز از مشروطه تا انقلاب ۵۷ بدنبال آن بودند و برای رسیدن به آن کشته­های زیادی دادند، برسند. اما افسوس که از همان ابتدای کار، دیکتاتوری و خفقان حاکمان، بر مردم سایه افکند و اجازه بسط دموکراسی را از آنان سلب کرد و این امید ملت به دموکراسی را از ریشه خشکاند. ریشه ای که جوانان آن دوران ایران زمین با خون پاک خود آبیاری اش کرده بودند و با دلسوزی خود علف های هرزی که از این حرکتشان سواستفاده می کرد را چیده بودند. اما نیرنگ حاکمان تنها به این کار خلاصه نشد و انتخابات اولین مجلس ایران مقارن با شروع دیکتاتوری اسلامی در ایران بود، چرا که چند ماه پس از آن در خرداد ماه ۶۰، همان مجلس، اولین رییس جمهوری ایران را استیضاح و از کار بر کنار نمود تا مسیر را برای حفظ منافع طبقاتی اشراف باز نگه دارد، اشرافی که با استثمار خلق ایران و تجاوزات طبقاتی هزینه هرگونه فعالیتی را برای غلبه بر خواست مردمان به دست آورده بودند، همان تجاوزات طبقاتی که توده وسیع مردم بیش از این که طالب تغییرات سیاسی آن باشند خواستار از میان برداشتن و استقرار عدالت به جای آن بودند، همان عدالتی که بعدها از دولت و دادگاه ها رخت بربسته و بر روی کاغذهای بی ارزشی چاپ و با بی عدالتی بسیار در میان افراد دستچین شده پخش گردید.
با روی کار آمدن خاتمی مردم آزادی خواه ایران دوباره امیدوار شدند تا شاید پس از دو دهه اختناق، کورسوی امیدی برایشان گشوده شود که هرچند خاتمی تمام تلاش خود را برای مردم سالاری انجام داد اما باز هم افسوس که خاتمی نیز نتوانست به پشتوانه رای بیست میلیونی خود در مقابل عالیجنابان خاکستری بایستد. در همان دوران، مجلس ششم هم به پشتیبانی خاتمی و در اعتراض به رد صلاحیت های گسترده و بی پایه و اساس نمایندگان مردم استعفای دست جمعی داد. ولی در این چند دهه پس از انقلاب ۵۷ چنان عالیجنبان خاکستری قدرت گرفته بودند که حتی نمایندگان و رییس جمهوری ایران هم با پشتوانه رای بیست میلیونی مردم نتوانستند در مقابلشان بایستند.
دوران پر درد و محنت اصطلاحات هم تمام شد و عالیجنابان خاکستری پس از ۸ سال باز هم، همان فردی را که خود می­خواستند بر مسند امور اجرایی کشور نهادند تا به غارت و چپاول جان و مال و ناموس مردم ادامه دهند.
و در نهایت در سال ۸۸ بود که با حضور دوباره میرحسین موسوی و اعلام حمایت خاتمی ها از وی، مردم دوباره به آن کورسوی مردم سالاری که خاتمی ها سال های متمادی دم از آن میزدند امیدوار شدند. اما مگر آن حاکمان جور به نخست وزیر بنیانگذار انقلاب خود هم رحم خواهند کرد. آنان با تخلفات گسترده پیش از انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت با تقلب وسیع در آن، رای مردم را خلاف واقعیت نمایان ساختند و باز هم نماینده مورد نظر خود را از صندوق های رأی بیرون آورند.
اما ملت ایران این بار محکم و استوار در مقابل این بی عدالتی ایستادند و با اعترضات مسالمت آمیز میلیونی خود در خیابان های سرتاسر ایران تلاش کردند تا شاید بتوانند آن نهال امیدی را که تازه از دل خاک این مرز و بوم سر در آورده بود، حتی با خون خود سیراب کنند و این بار دیگر اجازه خشکاندن آن را به غاصبان جان و مال و ناموس مردم ندهند. از آن واقعه تا کنون چیزی حدود دو سال میگذرد و خلق ایران در طول این مدت با وجود خفقان حاکمان، تلاش های زیادی را برای رشد این نهال انجام داده است.
اما اکنون نوبت ماست تا  با همراهی خلق ایران، این کارگزاران و زحمت کشانی که برای رسیدن به هدف خود تا پای جان ایستادگی کردند، در مقابل حاکمان ظلم و جور بایستیم.
ما دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان با صراحت تمام، انتخابات فرمایشی دور نهم مجلس شورای اسلامی را تحریم نموده و همراهی خود را با خلق ایران تا برقراری آزادی و دموکراسی به معنای واقعی در این مرز و بوم اعلام می داریم.
به امید پیروزی جنبش ایران زمین
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
اسفند ماه۱۳۹۰
به یاد شهیدان راه آزادی
بیایید فریاد نه را بلندتر از همیشه در تاریخ تکرار کنیم. فریادی که برای سالیان سال در گوش تاریخ زمزمه کند. تاریخی که به کابوس دیکتاتوران نسل های بعد جهان تبدیل شود. دیکتاتورانی که خود محکوم به فنا خواهند بود؛ محکومیتی که ما برای دیکتاتور کشور خودمان نیز به ارمغان خواهیم آورد. آری ما ملت شجاع و بیدار ایران زمین هستیم که با فعالیت مستمر خود پایانی بسیار تلخ را برای حاکمان ستمگر خود به ارمغان خواهیم آورد. آری این ما هستیم که با اعتراضات مسالمت آمیز خویش علیه این نظام فاشیست اسلامی، به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل شدیم و آری این ما مردمان ایران و صاحبان بر حق این مرز و بوم هستیم که برنده ی نهایی نبرد خواهیم شد. فقط کافیست از جای خود بلند شده و از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید تا خون هم میهنانمان را بر سنگفرش خیابان ببینید. ببینید که در این سه دهه ی اخیر چه خون های صبح گاهی که در امیرآبادها و کوی دانشگاه ها ریخته نشده است تا با آن ریش های خود را سرخگون کنند.
برادران و خواهران سرزمینم، هدف وسیله را توجیه نمی کند. اما متاسفانه شاهدیم که این رژیم ملاتاریا حاضر است برای به کرسی نشاندن اهداف پلید خود، دست به هرگونه جنایتی بزند. پس دست روی دست گذاشتن و سکوت در مقابلشان خیانت به ملت محسوب می شود و گره ای از مشکلات ما باز نخواهد کرد؛ چرا که: بر ما نبخشند فتح و شادی- نه خدا، نه شه و نه قهرمان.
این را نیز بدانید که در مقابل کسانی که زمین را برای یافتن مکانی بهتر جستجو می کنند، افرادی هم هستند که برای ساختن جهانی بهتر مبارزه می کنند. پس بیایید با نه گفتن به این انتخابات که نتایجش از پیش معلوم است، فریاد خود را جهانی سازیم.
ما دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در نمایش مضحکه وار دور نهم مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهیم کرد و تا سقوط کامل این دیکتاتوری دینی ساکت نخواهیم نشست.
پس بیا با من همراه شو و از هم اکنون دست در دست من به پا خیز
 
ثبت است در جریده ی عالم دوام ما
در این زمستان سرد و تاریک، باد بهار وزیدن گرفت و نوید صبح و شادی و پیروزی را به ما مژده داد. پیوند و یک رنگی قلب های ایرانیان با یک جدایی آغاز شد و با نه به انتخابات فرمایشی ادامه می یابد.
ما با یک نظام سیاسی ای رو به رو هستیم که در رأس خود دارای ولایت مطلقه فقیه است و یک قانون اساسی پر از تناقض دارد که در آن بخش های مربوط به ولایت اجرا می شود و آن بخشی که مربوط به حقوق ملت است نادیده گرفته می شود. و این نظام همان نظامی است که در زندان هایش ماشین اعدام به راه انداخته است. این نظام نظام فسادهای بزرگ است. اگر ملت ایران، خود این مورد را تصدی نکند، خودش خسران می بیند.
رای دادن در این نظام به معنای رای به مشروعیت نظام است. بنابراین باید مشروعیت زدایی کرد. برای یک ملت ننگین است که یک آقایی به نام سید علی صاحب اختیار مطلق این سرزمین باشد.
این انتخابات مجلس نهم هم یک انتخاب کننده و یک صاحب رای بیشتر ندارد و آن هم آقای خامنه ای به نمایندگی از مافیاهای نظامی است. پس ما نیاز به تحریم وسیع انتخابات در سطح ملت داریم. زیرا اینبار نیز مثل همیشه کسانی از صندوق های رای بیرون می آیند که مطلوب حاکمیت باشند.
ما باید بایستیم و پای صندوق های رای نرویم تا زمانی که یک حکومت مردمی روی کار بیاید.
حکومت جمهوری مردمی حق هر ملت است . پس به پا خیزیم و حقوق از دست رفته ی خود را با نه گفتن به انتخابات و ولایت فقیه مطالبه کنیم و با نرفتن به پای صندوق های رای نشان دهیم که با خون دوستان از دست رفته مان پیمان بسته ایم و استوار و محکم به سمت اهداف خود قدم برمی داریم.
ما سختی های راه را به خوبی می شناسیم و تا روز پیروزی دست از مبارزه بر نمی داریم.
به امید ایرانی آباد و آزاد
دانشجویان دانشگاه سمنان
به‌ نام آبادی، آزادی و انسانیت
 اصل پنجاه و شش قانون اساسی: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی­تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می­آید اعمال می­کند.
    مسئله انتخابات اکنون از اهمیت ویژه­ای برخورداراست و چیزی کمتر از یک هفته دیگر به انتخابات نمایندگان دور نهم مجلس‌شورای‌اسلامی نمانده‌است. انتخاباتی که در آن قراربود میزان رای ملت باشد و نه صلاح و منفعت معدودِ انگشت‌شماری؛ مجلسی که قراربود از قانون‌اساسی دفاع کند و در هر زمینه­ای که بخواهد تحقیق و تفحص انجام‌دهد؛ ولی خود به عاملی برای سرپوش گذاشتن بر هرگونه قانون‌شکنی تبدیل شده‌است؛ و نمایندگانی که خود هر سخنرانی را فصل‌الخطاب خوانده و در برابرش سر تعظیم فرود می­آورند؛ حتی اگر خلاف قانون باشد.
    در دو سال و نیم گذشته تمامی مردم آزادی‌خواه ایران‌زمین درسی بزرگ را آموخته­اند که هرگز فراموش نخواهندکرد؛ و آن این است که دولت‌کودتا تمامی مردم ایران را همچون برده‌ای می­نگرد که باید تا آخرین لحظه­ عمر خود مطیع و خدمتگزارش باشند؛ اما سران‌کودتا این نکته را نمی­دانند که وقتی بردگان به بردگی خود آگاه شوند و برای رهایی خود به مبارزه برخیزند، تا بدین جا بر نیمی از بردگی خود فائق آمده‌اند و نیمی دیگر را نیز به مرور زمان و با خیزش عظیم خود پس خواهندگرفت.
    این نکته را بارها و بارها در طول این سال­ها ثابت کرده­ایم که هیچ‌گاه در برابر دیکتاتور سر تعظیم فرود نیاورده و نخواهیم‌آورد؛ حتی حاضر بوده­ایم با خون خود این نهال سبز امید را سیراب کنیم و جنبش خود را ادامه دهیم تا بر جهانیان نمایان‌سازیم که این جنبش­های مدنی، مردم سالارانه و برابری‌خواه ما ایرانیان در طول این چند سال اخیر هستند که به الگویی برای دیگر جنبش­های منطقه تبدیل شده­اند، نه آن‌چه امروز غاصبان انقلاب خلق ایران به نفع خود مصادره کرده‌اند.
    دولت‌کودتا نشان‌داد حتی با زندانی‌کردن سران احزاب اپوزوسیون و گرفتن اعترافات دروغین و نمایشی تلویزیونی از آن‌ها، لغوکردن مجوز و غیرقانونی خواندن فعالیت آن‌ها، محدودکردن رهبران جنبش و در آخر با کمال بی‌شرمی حبس خانگی و محروم کردن از تمامی امکانات اولیه حیات، بازهم نخواهد توانست ریشه اعتراضات مردم را بخشکاند؛ که شاید تاحدودی توانسته‌باشد با اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت، تظاهرات میلیونی مردم آزادی‌خواه را به داخل خانه‌­هایشان بکشاند؛ اما مگر می­توان دیو رهاشده از شیشه را دوباره به داخل آن بازگرداند؟! کجاست آن حزب اپوزوسیونی که بر آن لقب فتنه‌گر ننهند و کجایند آن خواص مخالف که بی‌بصیرتشان نخوانند!!!
    در این میان دولت‌مردان دل ما را سوزاندند و نمایندگان به ظاهر اصلاح‌طلب مجلس دل ما را شکستند؛ ولی باز ما حرفی نزدیم تا شاید وحدت میان جبهه چپ به خطر نیفتد؛ اما افسوس که چهره واقعی این نمایندگان نیز پس از تظاهرات گسترده بیست و پنج بهمن ماه نمایان شد و فهمیدیم چه مارها که در آستین خود پرورش نداده­ایم.
« صد بار لب گشودم و بیرون نریختم، آن خون­ها که موج می­زند از سینه تا لبم. »
    اینک شبح تحریم انتخابات بر ایران سایه افکنده‌است؛ و تمامی قدرت­های وابسته به دولت‌کودتا جبهه­­ای تشکیل داده­اند تا بر این شبح برخواسته از قلب جامعه بتازند و باز هم با فریب‌کاری و تخلف در انتخابات، نظیر آن‌چه در پیش از انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری روی داد، برای خود رای گدایی کنند و هنگامی که پرونده انتخابات بسته شد دوباره جور سهمگین خود را نسبت به توده­های زحمت‌کش جامعه از نو آغاز کنند؛ خون ملت ما را در شیشه کرده و بنوشند؛ آن‌گاه مستقیم در چشم­هایمان نگاه کرده و دروغ بگویند؛ اختلاس­های چند هزارمیلیاردی انجام‌دهند و بازهم با یک سخنرانی فصل‌الخطاب، سر و ته قضیه را هم‌آورند و پول­ها را میان خودشان تقسیم‌کنند و حق زحمت‌کشان و پیشه‌وران این سرزمین را خرج تبلیغات گسترده و هزینه‌برِ خود کنند؛ تا شاید با پیروزی در انتخابات، سهم خود را از بیت المال مردم بیشتر کنند. پس باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، و آنگه نوین‌جهانی سازیم که هیچ بودگان هرچیز گردند.
    اینک وقت آن رسیده که ما دانشجویان دانشگاه اورمیه،  به‌یاد آزادگانی چون پویا غلامرضایی، سید احمد حسینی، پیام اولادعظیمی،سید مسعود علوی،آوند ذاکری،امیر رضایی و …  نظرها و تمایلات و خواسته­های خود را به گوش دیگر دانشجویان و رفقای این مرز و بوم خود برسانیم. ما دانشجویان آزادی‌خواه همیشه در صحنه دانشگاه اورمیه، با دعوت شما به تحریم انتصابات دور نهم مجلس شورای اسلامی، به این دولت آغشته به خون جوانان‌وطن نشان خواهیم‌داد، که فریب اعمالشان را نمی­خوریم و برای عملی‌کردن خواسته­هایمان که در منشور جنبش آمده است – و نیازی به بازگویی دوباره آن دیده نمی­شود- تا پای جان ایستاده­ایم.
به امید آزادی ملت ایران‌زمین
دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه اورمیه
    منبع       http://iranglobal.info/v2/node/3339


ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

خبرگزاري فارس سخنان اصغر فرهادي را تحريف کرد


اصغر فرهادی در مراسم اسکار: سلام به مردمِ خوب سرزمینم. در این لحظه بسیاری ایرانیان سرتاسر جهان ما را نگاه می کنند. فکر می کنم آن ها بسیار خوشحال اند. آن ها تنها به خاطر این جایزه ی مهم یا یک فیلم یا فیلم ساز خوشحال نیستند.
آنان خوشحالند چون در این زمان که صحبت جنگ و تهدید و حمله بین سیاستمداران رد و بدل می شود، این جا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است. فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیم مردم سرزمین ام می کنم. مردمی که برای همه فرهنگ ها و تمدن ها احترام قائل اند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند.
اما خبرگزاری فارس با تحریف این سخنان نوشت: “«فرهادی» خطاب به حضار گفت: من با افتخار و غرور این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم، مردمی که علی‌رغم تمام دشمنی‌ها و تنش‌هایی که طی ماه‌های اخیر بر سر برنامه هسته‌ای ایران میان غرب و ایران به وجود آمده برای تمامی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها ارزش قائلند.!!!

البته بعد از زمان کوتاهي فهميدند که چه گافي دادند و سريع متن را عوض کردند.



ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

نمايش انتخاباتی , تحريم فعال ,افشاي دروغ هاي رژيم



تصمیم گروهی از بچه های ایران: 

کسانی که خونه هاشون نزدیک 

به محل های رای گیری هست که 

معمولا حسینه ها و مدرسه ها و 

مسجد ها هست لطفا با موبایل یا 

دوربین از جمعیتی که میرن رای 

بگیرن فیلم بگیرید تا شب بزاریم رو 

اینترنت و دروغ صدا و سیما رو

که میخواد جمعیت رو میلیونی نشون بده باطل کنیم.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

نتایج نظر سنجی رادیو فردا


بر اساس رای گیری برای انتخاب چهره تاثیر گذار و خبر ساز سال 1390 تا این لحظه شاهزاده رضا پهلوی با 31/8% از کل ارا نفر اول است



ان سان سوچی
0.4%
مه‌آفرید امیرخسروی
0.8%
آمنه بهرامی نوا
0.6%
رضا پهلوی
31.8%
مصطفی تاجزاده
0.9%
استیو جابز
2.3%
علی خامنه‌ای
1.4%
مهدی خزعلی
2.7%
اسفندیار رحیم‌مشایی
0.3%
زهرا رهنورد
0.3%
زندانی سیاسی
15%
احمد زیدآبادی
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

واقعا شهر هرت کجاست؟


تا به حال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید
واقعا شهر هرت کجاست؟
- شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب.


 
- شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر  رو مي شناسن.
- شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند..
- شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.
- شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
- شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.
- شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده،چند چادر برپا کرد.
- شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.
- شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.
- شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.
- شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.
  
- شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن..
- شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده...
- شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.
- شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.
- شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.

 mandana  group

ارسال به بی رنگی