۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

پشت پرده سپاه پاسداران رژيم


 در طول عمر حکومت منحوس جمهوری اسلامی ایران و انقلاب کذائی 1357 همواره بودند اشخاصی که در پشت پرده حضور داشته و دارند و همین افراد در پس پرده نقش فعال و مهمی را در شکل گیری جریانات سیاسی، اقتصادی و . . . داشته و دارند. در این میان با جرات میتوان گفت که یکی از این اشخاص پشت پرده نظام منحوس جمهوری اسلامی سردار سپاه پاسداران ، مرتضی رضایی بوده است .سرداری که هیج جا نیست ولی همه جا بوده و هست و در پشت پرده حضور داشته و ایفاء نقش کرده است .
سرداری که به همراه افرادی چون محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده وسالها فرمانده سازمان اطلاعات و امنیت سپاه( از سال 1372تا 1385) و مدتی هم قائم مقام فرمانده کل سپاه را بر عهده داشت.
مرتضی رضایی ، از همان بدو تولد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور سازماندهی بخش اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسدران میشود همان بخشی که امروزه به موازات وزارت اطلاعات عمل کرده و نام سازمان اطلاعات و امنیت سپاه را برخود دارد . مرتضی رضایی از همان ابتدا  مستقیم و غیر مستقیم در راس امور مسایل امنیتی سپاه قرار داشته است .سرداری که از همان روزهای نخستین شخصیتی مرموز و پیچیده داشته و به عنوان فردی امنیتی در تصمیم گیرهای سیاسی و امنیتی کشور مستقیم و غیر مستقیم فعال بوده است و تا کنون هم جزء چهره های کاملا اطلاعاتی و امنیتی کشور است .
بعد از مرگ خمینی و تکیه زدن خامنه ای بر تخت خلافت و سلطنت از همان آغاز روشن بود که خامنه ای چشم و تاب تحمل رقیب را ندارد. پس باید کاری کرده و رفته رفته با برنامه هایي که بعنوان مشاوره به او داده می شد جایگاه خود را مستحکم مي کرد .کار به جایی رسید که حتی هاشمی رفسنجانی که خود با دستان خودش _بنا بر یک روایت جعلی و از خود ساخته_ از خامنه ای یک رهبر ساخته بود ، نه خودش و نه حتی فرزندانش که زمانی حتی خدا را بنده نبودند دیگر احساس امنیت نکرده و این اواخر توسط  عوامل خامنه ای خوار و خفیف شدند .
خامنه ای هیچگاه در طول این سالها از مشورت با سرداری چون مرتضی رضایی غافل نبود و بنابر روایتی که در زندان از یکی از فرماندهان ارشد سپاه شنیدم که همو بود که باعث شد خامنه ای حکم  عزل  محسن رضایی را صادر کند .نه خامنه ای و نه مرتضی رضایی دل خوشی از محسن رضایی نداشتند .خاصه آنکه در آن دوران محسن رضایي در زیر باند رفسنجانی قرار داشت و خامنه ای از نفوذ رفسنجانی در سپاه نگران بود .این بود که خامنه ای بنا بر توصیه مرتضی رضایی, محسن رضایی را عزل نموده و حکم فرماندهی را به نام مرتضی رضایی امضاء و مهر نمود .اما مرتضی رضایی نپذیرفت !
پس در اصل این مرتضی رضایی بود که باعث عزل محسن رضایی شده بود . البته ناگفته پیداست که محسن رضایی فردی بی تدبیرو بی خرد بوده و همگان میدانند که تمامی شکستها و نابسامانیهای نیروهای ایرانی در زمان جنگ 8 ساله ایران و عراق بواسطه بی تدبیری و نالایق بودن و عدم مدیریت درست و صحیح جنگی در برنامه های جنگ  بخاطر عملکرد غلط محسن رضایی در راس سپاه و اطرافیان او بوده است .
پس از بر کنار شدن اولین فرمانده کل  سپاه پاسداران از سمت خود , خامنه ای فرماندهی کل سپاه را به مشاور خود که سرداری در پس پرده بود پیشکش کرد .اما مرتضی رضایی که درست بر عکس محسن رضایی ، فردی بسیار باهوش با خرد و موقعیت شناس و سیاس بود حاضر نشد فرماندهی کل سپاه را بپذیرد ، لذا به خامنه ای فردی چون سردار  سید رحیم صفوی را پیشنهاد داد و خود بار دیگر در پشت پرده به ایفاء نقش پرداخت .
اما پس از آن که مرتضی رضایی عرصه را بدون رقیب دید و تا حدودی دل نگرانی های خامنه ای را از بابت نفوذ رفسنجانی در سپاه حل و فصل نموده بود عهده دار فعالیتهایي شد که از او فردی بسیار بیش از گذشته قدرتمند ساخت .اما فعالیتهای مرتضی رضایی تنها صرف مشاوره دادن و در خفا با رهبر  دیدار و مذاکره کردن نبود  .او سرداری بود که  بی حاشیه و بدون هیاهو و سر صداو با احتیاط و با قدرت  در پشت پرده به انجام اموری بس خطر ناک مشغول بوده و حال که همچنان از نظر ها غایب است شاید عهده دار اموری برای حفظ نظام و حکومت باشد و یا شاید هم تاریخ مصرفش تمام شده و . . . 
 مرتضی رضایی به خوبی دریافته بود که اگر قرار باشد روزی روزگاری نظام جمهوری اسلامی فرو بریزد این به معنای پایان کار سپاه پاسداران و سرداران سپاه و خود اوست .پس او هر طور شده باید در نگهداری نظام تلاش کرده و پایه های آن را مستحکم نماید .باز بنا بر روایت همان فرمانده ارشد سپاه در زندان اوین سردار مرتضی رضایی در امر مستحکم کردن پایه های قدرت خامنه ای و حکومت موفق عمل نموده بود .بانگاهی به عملکرد این سردار همواره پنهان از دیده ها و زیرکی او در انجام امور حساس  با جرات میتوان گفت که او یکی از اصلی ترین و پرقدرتترین عامل نگهدارنده پایه های لرزان حکومت منحوس جمهوری اسلامی ایران بوده است و بخاطر هوش و زیرکی و سیاس بودن ,همواره در پشت پرده بوده و قصد ظاهر شدن در روی پرده سیاست  را نداشته و ندارد!. پس برای حفظ نظام و خود باید دست بکارمیشد و برای این کار احتیاج به پول و ثروت داشت تا بدنبال ان قدرت بیشتر را برای خود کسب کند .
چاپ دینار تقلبی عراقی
مرتضی رضایی پروژه چاپ دینار تقلب عراقی را بدست گرفت و به دستور و زیر نظر او یک گروه متخصص از سپاه در یک چاپخانه متعلق به سپاه واقع در خیابان شریعتی تهران اقدام به چاپ دینار تقلبی عراقی کرده و انها را به سوی عراق ارسال نمود.این امر زمانی صورت گرفت که اقتصاد عراق نابسامان بود و  مرتضی رضایی نه تنها به اقتصاد بیمار، و سیستم و نظام پولی ،  عراق ضربه وارد میکرد بلکه صاحب ثروتی نجومی و غیر باور میگشت, ثروتی که حتی در خواب هم نمی دید . اما این پایان ماجرا نبود .
خرید خرمای عراق و . . .
این بار مرتضی رضایی چشم به تجارت خرمای عراق داشت .خرمایي که مرغوب ترین خرمای جهان است . عراق زمانی دو  سوم خرمای جهان را تولید میکرد .و آن زمان در تحریم بود و فشار سخت اقتصادی را در بالای سر خود داشت . مرتضی رضایی با یک ژنرال عرب در امارات متحده عربی اشنا شده بود و به واسطه همان ژنرال که زمانی او هم همانند سردار مرتضی رضایی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت متحده عربی   و بعد فرمانده کل ستادمشترک  ارتش  کشور  امارات متحده عربی شده بود ، با (عدی )یکی از پسران جنایتکار و خون آشام و فاسد صدام حسین اشنا و ایجاد رابطه پنهانی میکند .و بواسطه همین اشنایی تیم مرتضی رضایی با موافقت عدی پسر صدام حسین وارد یک معامله بسیار بسیار پرسود میشود .مرتضی رضایی خرمای بی نظیر عراق  با قیمتی اندک از عدی پسر صدام حسین خریده و ان را با قیمتی گران به کشور المان برای ساخت مشروب میفروشد .البته خرما از عراق بارگیری شده به کشور امارات متحده عربی رفته  از انجا به کشور المان و کارخانه مشروب سازی  ارسال می شده است .اما مسئله مهمتر و جالب این قضیه این بوده که طبق توافق میان مرتضی رضایی و دلالان خرید خرما در المان، قرار شده بود بخشی از پول به حساب مرتضی رضایی ریخته شده و در ازاء بخش دیگرمبلغ , دلالان المانی برای مرتضی رضایی مواد اولیه ساخت بمبهای شیميایی و قطعات و لوازم ساخت جنگ افزارهای شیميایی و میکروبی و اتمی را خریداری و به ایران ارسال کنند .اما داستان مرتضی رضایی و عدی پسر صدام حسین به همین مسئله ختم نشد .
قاچاق نفت خام عراق از خلیج فارس توسط سردار مرتضی رضایی
عراق در تحریم بود و حق فروش نفت را نداشت و قانون نفت در برابر غذا در مورد او توسط غرب و سازمان ملل اعمال میشد .اینجا بود که باز مرتضی رضایی با زیرکی و درایتی که داشت وارد عمل شده و طی تماسی که با عدی پسر صدام و برخی از صاحب منصبان عراقی برقرار میکند به انها قول همکاری برای فروش و خروج نفت به هر میزان که باشد  ،انهم غیر قانونی و بر خلاف قانون نفت در برابر غذا، وبا نقض تحریمهای اعمال  شده برای عراق از سوی غرب و سازمان ملل ، توسط سپاه پاسدران ومخفیانه و با نفتکشهای در اجاره سپاه و ... و  با استفاده از قلمرو آبی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز  را میدهد .
توافق حاصل میشود و مرتضی رضایی عهده دار ماموریت خارج کردن نفت خام عراق بصورت غیر قانونی و مخفیانه و بیشتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان ملل و غرب از خلیج فارس و تنگه هرمز میشود .بنابر روایت راوی در طی یک پرسه زمانی نفکشهای در اجاره سپاه نفت خام عراق را از عدی پسر صدام تحویل گرفته و با استفاده از قلمروی آبی ایران در خلیج فارس و گاها در شب هنگام و به دور از دید ناوگان دریایی غرب در خلیج فارس از تنگه هرمز با پرچم ایران خارج میکردند .دولت عراق و عدی پسر صدام حسین باید بابت این خارج کردن و فروش غیر قانونی نفت خام عراق توسط مرتضی رضایی مبلغی را تحت عنوان  پور سانت آنهم پور سانتی هنگفت  را به حساب بانکی مرتضی رضایی واریز کنند .مبلغی که باور کردن آن برای هر شخصی سخت است . اما در این میان یکی ازفرماندهان منطقه ای نیروی دریایی ارتش خواسته و یا ناخواسته وارد این بازی و جریان میشود که بعد از مدتی چون مرتضی رضایی قصد نداشت کسی از این جریان مطلع گردد و هر مورد مطلع و مشکوک و نا مناسب غیر خودی، باید حذف و یا برکنار میشد طبق یک پرونده سازی که مرتضی رضایی استاد بزرگ آن بود ، یک پرونده برای آن فرمانده عالی رتبه نیروی دریایی ارتش ساخته شده و سپس او را به جرمی واهی دستگیر و روانه بازداشتگاه امنیتی 66 سپاه واقع در قصر فیروزه تهران  میکنند .که اکنون ازسرنوشت و  زنده و یا مرده این فرمانده منطقه ای  نیروی دریایی  ارتش خبری نیست .
سردار مرتضی رضایی وسپاه پاسدران و  قاچاق مواد مخدر
همانطور که در سطور قبلی اشاره شد مرتضی رضایی با یک ژنرال ارتش امارات متحده عربی اشنا میشود . این ژنرال ارتش امارات متحده عربی که مدتی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت و بعد فرمانده ستاد مشترک ارتش امارت متحده عربی بود باعث آشنایی مرتضی رضایی با برخی از عوامل و فرماندهان و مقامات رده بالای سازمان القاعده میشود در طی این اشنایی یک پیمان همکاری اطلاعاتی و امنیتی با این سازمان توسط سردار مرتضی رضایی بسته میشود .دامنه همکاری و نزدیکی مرتضی رضایی با سازمان القاعده به انجا میرسد که مرتضی رضایی تصمیم میگیرد که با استفاده از توان نیروی دریایی سپاه و چند کشتی دیگر اقدام به خرید مواد مخدر از سازمان القاعده در جنوب پاکستان نماید . این امر تحقق میپذیرد و مواد مخدر توسط رابطین سازمان القاعده در بنادر پاکستان تحویل کشتی های تحت امر سپاه پاسدران شده و به پهنه خلیج فارس ارسال میگشت .انجه که باید برای مصرف داخل ارسال میشد ارسال میگردید و الباقی در همان وسط خلیج فارس معامله و بفروش میرسید و . . .
مرتضی رضایی با این تجارت نتنها باز به سود هنگفتی رسید بود بلکه یک خط ترازیت اختصاصی و انحصاری برای خود و سپاه پاسدران تدراک دیده و ایجاد کرده  بود و قسمتی از خط ترانزیت مواد مخدررا از پهنه کویر به پهنه خلیج فارس و دریای عمان کشانده بود .این بدان معنا بود که بخش عمده واردات مواد مخدربه ایران را سپاه پاسدران و شخص سردار مرتضی رضایی  انحصاری بدست گرفته و بدون دغدغه و خطر و با استفاده از امکانات سپاه پاسدران و نیروی دریایی سپاه و سازمان امنیتی سپاه مواد مخدر از کم خطر ترین راه وارد ایران می شده و میشود .
سردار مرتضی رضایی و سپاه پاسداران و قاچاق و تجارت عتیقه جات
سردار مرتضی رضایی از هر وسیله و موقعیتی برای کسب ثروت استفاده میکرد. با آنکه غرق در ثروت بود. اما او همچنان برای بقاء نظام جمهوری اسلامی و خود باید کسب قدرت میکرد و این کسب قدرت بدون ثروت ، با توجه به حضور رقبای سیاسی و ... امکان نداشت .
بهرروی مرتضی رضایی و تیم او در سپاه خاصه در سازمان حفاظت اطلاعت سپاه وارد یک بازی و ماجرای تازه میشود و ان یافتن و کشف اثار گرانبهای باستانی و عتیقه جات برای فروش در بازارهای آمریکا و اروپا بود .
پس تیم سردار مرتضی رضایی دست بکار شدند وبه تحقیق و جستجو پرداختند . در سراسر ایران و نقاط دور افتاده و دارای تاریخ و امامزادها و بناها و محلهای احتمالی  که شاید در آن منطقه و یا  اماکن  اشیاء و عتیقه جات یافت شود را در  پوششهای مانند حفظ میراث باستانی و نظایر آن و به بهانه ترمیم و مرمت آن جا را قرق کرده و شروع به جستجو و خاکبرداری و حفاری نموده  به اشیاء و عتیقه جات احتمالی دست پیدا کند.سردار مرتضی رضایی از این طریق یعنی قاچاق و فروش عتیقه جات و اثار و اشیاء باستانی و تاریخی به ثروتی دست یافت که البته سوای ثروث ، مرتضی رضایی به این کار به چشم یک تفریح نيزنگاه میکرد .
سردار مرتضی رضایی و قاچاق سوخت ایران به خارج از کشور
سردار مرتضی رضایی بی شک یکی از بزرگترین عناصر قاچاق سوخت ایران به خارج از ایران بوده است. سرداری که در قامت یک فرد تمام عیار امنیتی و اطلاعاتی در صنعت نفت کشور نفوذ داشته و همواره با باند و تیم خودش، نفت ، بنزین ، و گازوئیل  ایران را به صورت غیر قانونی و قاچاق به کشورهای منطقه ارسال و بفروش میرسانده است .  در این میان و در امر قاچاق سوخت این سردار شرکا و همکارانی هم داشت که عبارت بود اند از
1-سردار مسعود(سعید ) پور عزیزی فرمانده پشتیبانی کل سپاه پاسداران ( یکی از وظایف پشتیبانی چه در ارتش و چه در سپاه ، تهیه سوخت برای یگانهای زمینی ، هوائی ، و دریایی میباشد )
2-سردار مسعود بیگ زاده ( نامبرده بعدها  در امریکا پناهنده شد و در قامت یک اپوزیسیون در رسانه های فارسی زبان آمریکا نفوذ کرده و حتی در تلویزیون کانال وان که متعلق به اقای شهرام همایون بود مدتی برنامه ای تحت عنوان گارد ملی را اجرا میکرد
3 – سردار نادر فلاح ...
میان سردار مرتضی رضایی و 3 سردار فوق الذکر اختلافات مالی روی داد و سردار رضایی که هیچگاه اجازه نفس کشیدن به رقبا و شرکاء نمی داد در صدد حذف این شرکاء بر امد .سردار مسعود(سعید)  پور عزیزی فرمانده کل پشتیبانی سپاه به اتفاق سردار نادر فلاح که هر دو همشهری و متعلق به یک محله و منطقه بودند (بندر انزلی )با توطئه و پرونده سازی سردار مرتضی رضایی دستگیر شده و روانه بازداشتگاه های مخفی و امنیتی سپاه میشوند .حتی در دهه 70 سردار پور عزیزی مبلغی بیش از 25 میلیارد تومان را به حساب مرتضی رضایی واریز کرده تا اختلافات تمامی یابد ولی  سردار مرتضی رضایی، راضی و دست بردار نبود و در صدد حذف انها بر آمد و سرانجام سردار بیگ زاده به امریکا رفت و لباس مبارزه و اپوزیسیون بر تن کرد و ندای ای وای وطن سر داد .ولی بخت با نادر فلاح یار نبود و این سردار نگون بخت پس از آنکه به زندان اوین منتقل شده بود با قید وثیقه و سند آزاد شده که به هنگام بازگشت به بندر انزلی در جاده تهران به انزلی ناگهان با اتومبیل به دره سقوط کره و در جا جان می سپارد و با خود اسرار بسیاری را به گور میبرد و یکی از رقبا و شرکاء مزاحم،  سردار مرتضی رضایی حذف میشود .اما از  سردار پور عزیزی خبری دیگر در دست نیست این سردار  در چند مرحله جابجایی از بازداشتگاه های سپاه به حشمتیه و اوین  سرانجام ناپدید گشته و کسی از زنده و یا مرده این سردار اطلاعاتی ندارد .
این چند سردار, سوخت یگانهای رزمی و زرهی سپاه را بصورت مخفیانه و غیر قانونی از پادگانها و . . . خارج کرده و به دلالان و مصرف کنندگان سوخت در کشورهای چون افغانستان ، پاکستان ، تاجیکستان و ترکیه و عراق و . . . بفروش میرساندند و از این راه مبالغی هنگفت به جیب خود سرازیر میکردند .
سردار مرتضی رضایی و سازماندهی لباس شخصی ها و گردانهای عاشورا 
حال سردارمرتضی رضایی که از نظر مالی و در امد تامین شده بود ,درصدد تجهیز و سازماندهی نیروهایی برای مقابله با  شورش و اعتراضات احتمالی مردم برآمد .لذا او طرح گردانهای عاشورا را اجرا کرد و گردانهای عاشورا را سازماندهی و تجهیز نمود .همچنین سازماندهی و تجهیز نیروهای لباس شخصی و هماهنگ نمودن آنها با گردانهای عاشورا و بسیج و سپاه .
در طی این سالها همه سرکوبهایی که توسط اوباش و لباس شخصی ها صورت گرفته مستقیم و غیر مستقیم زیر نظرافرادی چون سردار مرتضی رضایی بوده است .خصوصا سرکوب اجتماعات دانشجویی و کارگری در دوران ریاست جمهوری خاتمی و حتی سرکوب شدید دانشجویان در واقعه کوی دانشگاه سال 1378 و .  .  . 
نگارنده ضمن صحبتهای که با سعید عسگر ضارب سعید حجاریان و سردار پور عزیزی در زندان اوین داشتم متوجه شدم که عناصری چون سعید عسگر و ارازل و اوباش بسیجی همگی مستقیم و غیر مستقیم تحت امر مرتضی رضایی بوده و از او دستور می گرفته اند و حتی ترور حجاریان به دستور و هماهنگی مرتضی رضایی بوده است .
ادامه بحث سردار مرتضی رضایی و نقش او در ترور و حذف نیرو های ناراضی در سپاه و ارتش را در بخش بعدی این نوشتار ادامه خواهم داد  .
مهرداد حیدرپور
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

روزبروز استقلال کشور بیش از پیش از دست می رود.

مُلّا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل.
می گویند : زبان سرخ سر سبز به باد دهد.
می گویم : چه افتخاری بالاتر از این که سر نا قابل در راه زبان با ارزش فدا شود ؟
روی سخنم با آن ملاهایی است که سه سال است نتوانسته اند بر سر( اصول اعلامیه جهانی منشورحقوق بشر توافق نمایند).البته من بر این باورم که نخواسته اند.
هر روز که از عمر رژیم ددمنش اسلامی می گذرد یک یا چندین خشت از بنای کشورمان کم می شود و سهم نسلهای آینده کشور نیز از منابع ملی به بیگانگان واگذار می شود. این بدان مفهوم است که روزبروز استقلال کشور بیش از پیش از دست می رود.
واگذاری مالکیت بخشی از حوزه‌های نفتی خزر و پارس جنوبی به روسیه و چین
به گزارش خبرنگاران سبز، در پی نزدیک شدن زمان تحریم نفت و گاز ایران و همزمان با انصراف شرکت‌های چینی از بیمه کردن محموله‌های نفتی کشور، قرارگاه خاتم الانبیاء بعنوان طرف ایرانی یک اقدام ضد ملی، پیمانی با شرکت‌های نفتی چین و روسیه به امضاء رساند که به موجب آن تعدادی از حوزه‌های نفت و گاز کشور به تملک آن‌ها درمی آید تا نفت صادر شده ایرانی به عنوان نفت غیر ایرانی تلقی شود.
در جنوب کشور بیش از ۵۰ % از سهم مالکیت حوزهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ منطقه پارس جنوبی هم به چینی‌ها واگذار شد تا شرکت‌های چین ترانس و کاسکو چین که از شرکت‌های بزرگ بیمه گر در حوزه‌های نفت و گاز هستند بتوانند بیمه و حمل و نقل محموله‌های صادراتی این منطقه را بدون هراس از تحریم‌ها انجام دهند. این دو شرکت اخیرا بیمه محموله‌های نفتی ایران را متوقف کرده بودند. جالب توجه اینکه نرخ بیمه محصولات نفتی این قرارداد‌ها بیش از نرخ‌های جهانی است و طرف ایرانی موظف به پرداخت این مبالغ است. هر کدام ازاین دوشرکت بعلاوه ۲/۵ میلیارد دلارسپرده نقدی را از دولت ایران برای اتفاقات پیش بینی نشده دریافت کرده‌اند.
دولت ایران بعلاوه موظف است مالیات کل فروش نفت صادراتی را فارغ از میزان سهم خود، بطور کامل پرداخت کند. اگر چه سهم هر کدام از ۳ کشوربابت درآمدهای ناشی از فروش نفت به ازاء سهم آن‌ها از میزان مالکیت! آن‌ها محاسبه می‌گردد. با توجه به این نکته مهم که سهم زیر ۴۰% طرف ایرانی از منابع نفتی کشور هم صرفا توسط شرکای چینی و روسی به‌‌ همان قیمت‌های ترکمانچایی مورد اشاره خریداری می‌شود.
چینی‌ها بلافاصله پس ازکسب امتیاز مالکیت مشترک حوزه‌های نفتی پارس جنوبی، قرارداد سوآپ نفت خود (ایران!) را با روسیه به امضا رسانده و این دو کشور با تقسیم درآمدهای نفتی ملت محروم ما، بی‌لیلاقتی و خیانت آشکار مقامهای حکومتی ایران را به اثبات رساندند.
کاوه يزداني
ارسال به بی رنگی