۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

اتحاد در روشنی شمع های افروخته


این تجمع در روز یکشنبه 16 دسامبر در پارک فوار شهر کایسری ترکیه انجام شد که بدلیل نداشتن مجوز پلیس ,نیمه تمام ماند.
با وجود سردی هوا و حاشیه های مختلفی که این مراسم داشت حدود 20 تا 30 نفر از هموطنان شرکت کردند و پس از آنکه پلیس به ما گفت باید تا چند دقیقه دیگر محل را ترک کنیم ,سرود ملی ایران و توضیحات مختصری در مورد این گردهمایی,پایان مراسم بود.














نکته ای که برایمان جالب بود شناختن عکس نسرین ستوده توسط پلیس بود که با وجود اینکه ما نگفتیم تجمع مان به چه منظور است ولی افسر پلیس به مافوقش در بی سیم گفت که اینان برای زندانی ایرانی که اعتصاب غذا نموده تجمع کرده اند.البته با اینکه مجوز نداشتیم اجازه دادند که مراسم را به دلخواهمان تمام کنیم که جای قدردانی دارد.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۱ خرداد ۲۰, شنبه

بعد از خشک شدن زاینده رود حالا نوبت میدان نقش جهان رسیده؟!


ولایت ننگین وقیح خامنه ای و ایادی اش تاریخ و فرهنگ ایران زمین را آگاهانه نابود می کند


برای پنجمین سال متوالی زاینده رود که خشک خواهد شد.آیا با بی تدبیری مسئولین کشور,یکی از نخستین آثار ایرانی که به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است نیز از ثبت جهانی خارج خواهد شد؟
به دلیل افت ۷۵ درصدی ذخیره آب اصفهان، زاینده رود برای پنجمین سال پیاپی در تابستان خشک شد.
دیگر جاذبه توریستی شهر اصفهان , میدان نقش جهان می باشد که آن هم در خطر خروج از فهرست میراث جهانی است.
 اصرار مسئولان قطار شهری اصفهان برای عبور مترو از زیر میدان نقش جهان خطری جدی برای میدان و مجموعه اطرافش ایجاد می کند.

در صورتی که مدیریت شهری اصفهان و اعضای شورای شهر بر این تصمیم اصرار داشته باشند، میدان نقش جهان از فهرست ثبت جهانی خارج خواهد شد.
لازم به ذکر است این موضوع در ابتدا از سوی سرپرست اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان تکذیب شده بود که پس از اظهارات معاونت میراث فرهنگی کشور , تایید شده است!


میدان نقش جهان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۱۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ جزء نخستین آثار ایرانی بود که به‌عنوان میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسید.
 بناهای تاریخی موجود در میدان نقش جهان شامل عالی‌قاپو، مسجد جامع عباسی، مسجد شیخ لطف‌الله و سردر قیصریه است. علاوه بر این بناها دویست حجره دو طبقه پیرامون میدان واقع شده‌است که عموما جایگاه عرضهٔ صنایع دستی اصفهان می‌باشند.


منابع: خبرگزاری ایسنا
         خبرگزاری میراث فرهنگی
         ویکی پدیا
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

2 میلیارد و 600 هزار دلار غرامت یک انفجار در بیروت!


بانک میتسوبیشی ژاپن ، دو میلیارد و 600 هزار دلار از اموال ایران را بلوکه کرده است و قصد پس دادن آن به ایران را ندارد. مقامات این بانک اعلام کرده اند که آنچه توقیف شده اموال ایران است که بدستور دادگاهی در آمریکا بلوکه شده و دلیل آن حکم دادگاهی است که در ارتباط با دست داشتن جمهوری اسلامی در انفجار مقر امریکائی ها در بیروت داشته صادر شده است. این انفجار در سال 1983 صورت گرفت.
بموجب حکم دادگاه، توقیف اموال ایران تنها مشمول اموال ایران در امریکا نمی شود بلکه در کشورهای دیگر هم می توان بموجب این حکم اموال ایران را توقیف کرد. با آن که گفته نشده، اما آنچه توقیف شده پول فروش نفت ایران است  که دراین بانک به امانت بوده است.

میایم سر حساب کتاب:
2.000.600.000 $ (عددی که از جیب کل ایرانیان رفته به دلار )

قیمت امروز هر دلار تو بازار ایران = 1670 تومن (امروز 2 خرداد 91 )

2.000.600.000 * 1670 = 3.341.002.000.000 تومن ( کمی بیش از 3000 میلیارد تومان ) - البته دقت کنید که این "کمی " که گفتم خودش 341 میلیارد تومنه ها !!!!

بگذریم

جمعیت امروزم میگیریم حدودا 75 میلیون نفر

حالا : تومن 44.547 = 75.000.000 / 3.341.002.000.000 

به عبارتی از جیب هر ایرانی برای یک انفجار 44.547 تومن خرج شده (تقریبا یک ماه یارانه نقدی)

یه 3 هزار میلیاردم ک چند وقت پیشا کش رفتن ازمون که آقا گفت کشش ندیم که اونم حدودا همون یک ماه یارانه میشه . 

خلاصه اینکه یارانه بی یارانه  ولی تورم 50 درصد.

دیگه مملکت از این بهتر؟!!!!!!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

پشت پرده سپاه پاسداران رژيم


 در طول عمر حکومت منحوس جمهوری اسلامی ایران و انقلاب کذائی 1357 همواره بودند اشخاصی که در پشت پرده حضور داشته و دارند و همین افراد در پس پرده نقش فعال و مهمی را در شکل گیری جریانات سیاسی، اقتصادی و . . . داشته و دارند. در این میان با جرات میتوان گفت که یکی از این اشخاص پشت پرده نظام منحوس جمهوری اسلامی سردار سپاه پاسداران ، مرتضی رضایی بوده است .سرداری که هیج جا نیست ولی همه جا بوده و هست و در پشت پرده حضور داشته و ایفاء نقش کرده است .
سرداری که به همراه افرادی چون محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده وسالها فرمانده سازمان اطلاعات و امنیت سپاه( از سال 1372تا 1385) و مدتی هم قائم مقام فرمانده کل سپاه را بر عهده داشت.
مرتضی رضایی ، از همان بدو تولد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور سازماندهی بخش اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسدران میشود همان بخشی که امروزه به موازات وزارت اطلاعات عمل کرده و نام سازمان اطلاعات و امنیت سپاه را برخود دارد . مرتضی رضایی از همان ابتدا  مستقیم و غیر مستقیم در راس امور مسایل امنیتی سپاه قرار داشته است .سرداری که از همان روزهای نخستین شخصیتی مرموز و پیچیده داشته و به عنوان فردی امنیتی در تصمیم گیرهای سیاسی و امنیتی کشور مستقیم و غیر مستقیم فعال بوده است و تا کنون هم جزء چهره های کاملا اطلاعاتی و امنیتی کشور است .
بعد از مرگ خمینی و تکیه زدن خامنه ای بر تخت خلافت و سلطنت از همان آغاز روشن بود که خامنه ای چشم و تاب تحمل رقیب را ندارد. پس باید کاری کرده و رفته رفته با برنامه هایي که بعنوان مشاوره به او داده می شد جایگاه خود را مستحکم مي کرد .کار به جایی رسید که حتی هاشمی رفسنجانی که خود با دستان خودش _بنا بر یک روایت جعلی و از خود ساخته_ از خامنه ای یک رهبر ساخته بود ، نه خودش و نه حتی فرزندانش که زمانی حتی خدا را بنده نبودند دیگر احساس امنیت نکرده و این اواخر توسط  عوامل خامنه ای خوار و خفیف شدند .
خامنه ای هیچگاه در طول این سالها از مشورت با سرداری چون مرتضی رضایی غافل نبود و بنابر روایتی که در زندان از یکی از فرماندهان ارشد سپاه شنیدم که همو بود که باعث شد خامنه ای حکم  عزل  محسن رضایی را صادر کند .نه خامنه ای و نه مرتضی رضایی دل خوشی از محسن رضایی نداشتند .خاصه آنکه در آن دوران محسن رضایي در زیر باند رفسنجانی قرار داشت و خامنه ای از نفوذ رفسنجانی در سپاه نگران بود .این بود که خامنه ای بنا بر توصیه مرتضی رضایی, محسن رضایی را عزل نموده و حکم فرماندهی را به نام مرتضی رضایی امضاء و مهر نمود .اما مرتضی رضایی نپذیرفت !
پس در اصل این مرتضی رضایی بود که باعث عزل محسن رضایی شده بود . البته ناگفته پیداست که محسن رضایی فردی بی تدبیرو بی خرد بوده و همگان میدانند که تمامی شکستها و نابسامانیهای نیروهای ایرانی در زمان جنگ 8 ساله ایران و عراق بواسطه بی تدبیری و نالایق بودن و عدم مدیریت درست و صحیح جنگی در برنامه های جنگ  بخاطر عملکرد غلط محسن رضایی در راس سپاه و اطرافیان او بوده است .
پس از بر کنار شدن اولین فرمانده کل  سپاه پاسداران از سمت خود , خامنه ای فرماندهی کل سپاه را به مشاور خود که سرداری در پس پرده بود پیشکش کرد .اما مرتضی رضایی که درست بر عکس محسن رضایی ، فردی بسیار باهوش با خرد و موقعیت شناس و سیاس بود حاضر نشد فرماندهی کل سپاه را بپذیرد ، لذا به خامنه ای فردی چون سردار  سید رحیم صفوی را پیشنهاد داد و خود بار دیگر در پشت پرده به ایفاء نقش پرداخت .
اما پس از آن که مرتضی رضایی عرصه را بدون رقیب دید و تا حدودی دل نگرانی های خامنه ای را از بابت نفوذ رفسنجانی در سپاه حل و فصل نموده بود عهده دار فعالیتهایي شد که از او فردی بسیار بیش از گذشته قدرتمند ساخت .اما فعالیتهای مرتضی رضایی تنها صرف مشاوره دادن و در خفا با رهبر  دیدار و مذاکره کردن نبود  .او سرداری بود که  بی حاشیه و بدون هیاهو و سر صداو با احتیاط و با قدرت  در پشت پرده به انجام اموری بس خطر ناک مشغول بوده و حال که همچنان از نظر ها غایب است شاید عهده دار اموری برای حفظ نظام و حکومت باشد و یا شاید هم تاریخ مصرفش تمام شده و . . . 
 مرتضی رضایی به خوبی دریافته بود که اگر قرار باشد روزی روزگاری نظام جمهوری اسلامی فرو بریزد این به معنای پایان کار سپاه پاسداران و سرداران سپاه و خود اوست .پس او هر طور شده باید در نگهداری نظام تلاش کرده و پایه های آن را مستحکم نماید .باز بنا بر روایت همان فرمانده ارشد سپاه در زندان اوین سردار مرتضی رضایی در امر مستحکم کردن پایه های قدرت خامنه ای و حکومت موفق عمل نموده بود .بانگاهی به عملکرد این سردار همواره پنهان از دیده ها و زیرکی او در انجام امور حساس  با جرات میتوان گفت که او یکی از اصلی ترین و پرقدرتترین عامل نگهدارنده پایه های لرزان حکومت منحوس جمهوری اسلامی ایران بوده است و بخاطر هوش و زیرکی و سیاس بودن ,همواره در پشت پرده بوده و قصد ظاهر شدن در روی پرده سیاست  را نداشته و ندارد!. پس برای حفظ نظام و خود باید دست بکارمیشد و برای این کار احتیاج به پول و ثروت داشت تا بدنبال ان قدرت بیشتر را برای خود کسب کند .
چاپ دینار تقلبی عراقی
مرتضی رضایی پروژه چاپ دینار تقلب عراقی را بدست گرفت و به دستور و زیر نظر او یک گروه متخصص از سپاه در یک چاپخانه متعلق به سپاه واقع در خیابان شریعتی تهران اقدام به چاپ دینار تقلبی عراقی کرده و انها را به سوی عراق ارسال نمود.این امر زمانی صورت گرفت که اقتصاد عراق نابسامان بود و  مرتضی رضایی نه تنها به اقتصاد بیمار، و سیستم و نظام پولی ،  عراق ضربه وارد میکرد بلکه صاحب ثروتی نجومی و غیر باور میگشت, ثروتی که حتی در خواب هم نمی دید . اما این پایان ماجرا نبود .
خرید خرمای عراق و . . .
این بار مرتضی رضایی چشم به تجارت خرمای عراق داشت .خرمایي که مرغوب ترین خرمای جهان است . عراق زمانی دو  سوم خرمای جهان را تولید میکرد .و آن زمان در تحریم بود و فشار سخت اقتصادی را در بالای سر خود داشت . مرتضی رضایی با یک ژنرال عرب در امارات متحده عربی اشنا شده بود و به واسطه همان ژنرال که زمانی او هم همانند سردار مرتضی رضایی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت متحده عربی   و بعد فرمانده کل ستادمشترک  ارتش  کشور  امارات متحده عربی شده بود ، با (عدی )یکی از پسران جنایتکار و خون آشام و فاسد صدام حسین اشنا و ایجاد رابطه پنهانی میکند .و بواسطه همین اشنایی تیم مرتضی رضایی با موافقت عدی پسر صدام حسین وارد یک معامله بسیار بسیار پرسود میشود .مرتضی رضایی خرمای بی نظیر عراق  با قیمتی اندک از عدی پسر صدام حسین خریده و ان را با قیمتی گران به کشور المان برای ساخت مشروب میفروشد .البته خرما از عراق بارگیری شده به کشور امارات متحده عربی رفته  از انجا به کشور المان و کارخانه مشروب سازی  ارسال می شده است .اما مسئله مهمتر و جالب این قضیه این بوده که طبق توافق میان مرتضی رضایی و دلالان خرید خرما در المان، قرار شده بود بخشی از پول به حساب مرتضی رضایی ریخته شده و در ازاء بخش دیگرمبلغ , دلالان المانی برای مرتضی رضایی مواد اولیه ساخت بمبهای شیميایی و قطعات و لوازم ساخت جنگ افزارهای شیميایی و میکروبی و اتمی را خریداری و به ایران ارسال کنند .اما داستان مرتضی رضایی و عدی پسر صدام حسین به همین مسئله ختم نشد .
قاچاق نفت خام عراق از خلیج فارس توسط سردار مرتضی رضایی
عراق در تحریم بود و حق فروش نفت را نداشت و قانون نفت در برابر غذا در مورد او توسط غرب و سازمان ملل اعمال میشد .اینجا بود که باز مرتضی رضایی با زیرکی و درایتی که داشت وارد عمل شده و طی تماسی که با عدی پسر صدام و برخی از صاحب منصبان عراقی برقرار میکند به انها قول همکاری برای فروش و خروج نفت به هر میزان که باشد  ،انهم غیر قانونی و بر خلاف قانون نفت در برابر غذا، وبا نقض تحریمهای اعمال  شده برای عراق از سوی غرب و سازمان ملل ، توسط سپاه پاسدران ومخفیانه و با نفتکشهای در اجاره سپاه و ... و  با استفاده از قلمرو آبی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز  را میدهد .
توافق حاصل میشود و مرتضی رضایی عهده دار ماموریت خارج کردن نفت خام عراق بصورت غیر قانونی و مخفیانه و بیشتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان ملل و غرب از خلیج فارس و تنگه هرمز میشود .بنابر روایت راوی در طی یک پرسه زمانی نفکشهای در اجاره سپاه نفت خام عراق را از عدی پسر صدام تحویل گرفته و با استفاده از قلمروی آبی ایران در خلیج فارس و گاها در شب هنگام و به دور از دید ناوگان دریایی غرب در خلیج فارس از تنگه هرمز با پرچم ایران خارج میکردند .دولت عراق و عدی پسر صدام حسین باید بابت این خارج کردن و فروش غیر قانونی نفت خام عراق توسط مرتضی رضایی مبلغی را تحت عنوان  پور سانت آنهم پور سانتی هنگفت  را به حساب بانکی مرتضی رضایی واریز کنند .مبلغی که باور کردن آن برای هر شخصی سخت است . اما در این میان یکی ازفرماندهان منطقه ای نیروی دریایی ارتش خواسته و یا ناخواسته وارد این بازی و جریان میشود که بعد از مدتی چون مرتضی رضایی قصد نداشت کسی از این جریان مطلع گردد و هر مورد مطلع و مشکوک و نا مناسب غیر خودی، باید حذف و یا برکنار میشد طبق یک پرونده سازی که مرتضی رضایی استاد بزرگ آن بود ، یک پرونده برای آن فرمانده عالی رتبه نیروی دریایی ارتش ساخته شده و سپس او را به جرمی واهی دستگیر و روانه بازداشتگاه امنیتی 66 سپاه واقع در قصر فیروزه تهران  میکنند .که اکنون ازسرنوشت و  زنده و یا مرده این فرمانده منطقه ای  نیروی دریایی  ارتش خبری نیست .
سردار مرتضی رضایی وسپاه پاسدران و  قاچاق مواد مخدر
همانطور که در سطور قبلی اشاره شد مرتضی رضایی با یک ژنرال ارتش امارات متحده عربی اشنا میشود . این ژنرال ارتش امارات متحده عربی که مدتی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت و بعد فرمانده ستاد مشترک ارتش امارت متحده عربی بود باعث آشنایی مرتضی رضایی با برخی از عوامل و فرماندهان و مقامات رده بالای سازمان القاعده میشود در طی این اشنایی یک پیمان همکاری اطلاعاتی و امنیتی با این سازمان توسط سردار مرتضی رضایی بسته میشود .دامنه همکاری و نزدیکی مرتضی رضایی با سازمان القاعده به انجا میرسد که مرتضی رضایی تصمیم میگیرد که با استفاده از توان نیروی دریایی سپاه و چند کشتی دیگر اقدام به خرید مواد مخدر از سازمان القاعده در جنوب پاکستان نماید . این امر تحقق میپذیرد و مواد مخدر توسط رابطین سازمان القاعده در بنادر پاکستان تحویل کشتی های تحت امر سپاه پاسدران شده و به پهنه خلیج فارس ارسال میگشت .انجه که باید برای مصرف داخل ارسال میشد ارسال میگردید و الباقی در همان وسط خلیج فارس معامله و بفروش میرسید و . . .
مرتضی رضایی با این تجارت نتنها باز به سود هنگفتی رسید بود بلکه یک خط ترازیت اختصاصی و انحصاری برای خود و سپاه پاسدران تدراک دیده و ایجاد کرده  بود و قسمتی از خط ترانزیت مواد مخدررا از پهنه کویر به پهنه خلیج فارس و دریای عمان کشانده بود .این بدان معنا بود که بخش عمده واردات مواد مخدربه ایران را سپاه پاسدران و شخص سردار مرتضی رضایی  انحصاری بدست گرفته و بدون دغدغه و خطر و با استفاده از امکانات سپاه پاسدران و نیروی دریایی سپاه و سازمان امنیتی سپاه مواد مخدر از کم خطر ترین راه وارد ایران می شده و میشود .
سردار مرتضی رضایی و سپاه پاسداران و قاچاق و تجارت عتیقه جات
سردار مرتضی رضایی از هر وسیله و موقعیتی برای کسب ثروت استفاده میکرد. با آنکه غرق در ثروت بود. اما او همچنان برای بقاء نظام جمهوری اسلامی و خود باید کسب قدرت میکرد و این کسب قدرت بدون ثروت ، با توجه به حضور رقبای سیاسی و ... امکان نداشت .
بهرروی مرتضی رضایی و تیم او در سپاه خاصه در سازمان حفاظت اطلاعت سپاه وارد یک بازی و ماجرای تازه میشود و ان یافتن و کشف اثار گرانبهای باستانی و عتیقه جات برای فروش در بازارهای آمریکا و اروپا بود .
پس تیم سردار مرتضی رضایی دست بکار شدند وبه تحقیق و جستجو پرداختند . در سراسر ایران و نقاط دور افتاده و دارای تاریخ و امامزادها و بناها و محلهای احتمالی  که شاید در آن منطقه و یا  اماکن  اشیاء و عتیقه جات یافت شود را در  پوششهای مانند حفظ میراث باستانی و نظایر آن و به بهانه ترمیم و مرمت آن جا را قرق کرده و شروع به جستجو و خاکبرداری و حفاری نموده  به اشیاء و عتیقه جات احتمالی دست پیدا کند.سردار مرتضی رضایی از این طریق یعنی قاچاق و فروش عتیقه جات و اثار و اشیاء باستانی و تاریخی به ثروتی دست یافت که البته سوای ثروث ، مرتضی رضایی به این کار به چشم یک تفریح نيزنگاه میکرد .
سردار مرتضی رضایی و قاچاق سوخت ایران به خارج از کشور
سردار مرتضی رضایی بی شک یکی از بزرگترین عناصر قاچاق سوخت ایران به خارج از ایران بوده است. سرداری که در قامت یک فرد تمام عیار امنیتی و اطلاعاتی در صنعت نفت کشور نفوذ داشته و همواره با باند و تیم خودش، نفت ، بنزین ، و گازوئیل  ایران را به صورت غیر قانونی و قاچاق به کشورهای منطقه ارسال و بفروش میرسانده است .  در این میان و در امر قاچاق سوخت این سردار شرکا و همکارانی هم داشت که عبارت بود اند از
1-سردار مسعود(سعید ) پور عزیزی فرمانده پشتیبانی کل سپاه پاسداران ( یکی از وظایف پشتیبانی چه در ارتش و چه در سپاه ، تهیه سوخت برای یگانهای زمینی ، هوائی ، و دریایی میباشد )
2-سردار مسعود بیگ زاده ( نامبرده بعدها  در امریکا پناهنده شد و در قامت یک اپوزیسیون در رسانه های فارسی زبان آمریکا نفوذ کرده و حتی در تلویزیون کانال وان که متعلق به اقای شهرام همایون بود مدتی برنامه ای تحت عنوان گارد ملی را اجرا میکرد
3 – سردار نادر فلاح ...
میان سردار مرتضی رضایی و 3 سردار فوق الذکر اختلافات مالی روی داد و سردار رضایی که هیچگاه اجازه نفس کشیدن به رقبا و شرکاء نمی داد در صدد حذف این شرکاء بر امد .سردار مسعود(سعید)  پور عزیزی فرمانده کل پشتیبانی سپاه به اتفاق سردار نادر فلاح که هر دو همشهری و متعلق به یک محله و منطقه بودند (بندر انزلی )با توطئه و پرونده سازی سردار مرتضی رضایی دستگیر شده و روانه بازداشتگاه های مخفی و امنیتی سپاه میشوند .حتی در دهه 70 سردار پور عزیزی مبلغی بیش از 25 میلیارد تومان را به حساب مرتضی رضایی واریز کرده تا اختلافات تمامی یابد ولی  سردار مرتضی رضایی، راضی و دست بردار نبود و در صدد حذف انها بر آمد و سرانجام سردار بیگ زاده به امریکا رفت و لباس مبارزه و اپوزیسیون بر تن کرد و ندای ای وای وطن سر داد .ولی بخت با نادر فلاح یار نبود و این سردار نگون بخت پس از آنکه به زندان اوین منتقل شده بود با قید وثیقه و سند آزاد شده که به هنگام بازگشت به بندر انزلی در جاده تهران به انزلی ناگهان با اتومبیل به دره سقوط کره و در جا جان می سپارد و با خود اسرار بسیاری را به گور میبرد و یکی از رقبا و شرکاء مزاحم،  سردار مرتضی رضایی حذف میشود .اما از  سردار پور عزیزی خبری دیگر در دست نیست این سردار  در چند مرحله جابجایی از بازداشتگاه های سپاه به حشمتیه و اوین  سرانجام ناپدید گشته و کسی از زنده و یا مرده این سردار اطلاعاتی ندارد .
این چند سردار, سوخت یگانهای رزمی و زرهی سپاه را بصورت مخفیانه و غیر قانونی از پادگانها و . . . خارج کرده و به دلالان و مصرف کنندگان سوخت در کشورهای چون افغانستان ، پاکستان ، تاجیکستان و ترکیه و عراق و . . . بفروش میرساندند و از این راه مبالغی هنگفت به جیب خود سرازیر میکردند .
سردار مرتضی رضایی و سازماندهی لباس شخصی ها و گردانهای عاشورا 
حال سردارمرتضی رضایی که از نظر مالی و در امد تامین شده بود ,درصدد تجهیز و سازماندهی نیروهایی برای مقابله با  شورش و اعتراضات احتمالی مردم برآمد .لذا او طرح گردانهای عاشورا را اجرا کرد و گردانهای عاشورا را سازماندهی و تجهیز نمود .همچنین سازماندهی و تجهیز نیروهای لباس شخصی و هماهنگ نمودن آنها با گردانهای عاشورا و بسیج و سپاه .
در طی این سالها همه سرکوبهایی که توسط اوباش و لباس شخصی ها صورت گرفته مستقیم و غیر مستقیم زیر نظرافرادی چون سردار مرتضی رضایی بوده است .خصوصا سرکوب اجتماعات دانشجویی و کارگری در دوران ریاست جمهوری خاتمی و حتی سرکوب شدید دانشجویان در واقعه کوی دانشگاه سال 1378 و .  .  . 
نگارنده ضمن صحبتهای که با سعید عسگر ضارب سعید حجاریان و سردار پور عزیزی در زندان اوین داشتم متوجه شدم که عناصری چون سعید عسگر و ارازل و اوباش بسیجی همگی مستقیم و غیر مستقیم تحت امر مرتضی رضایی بوده و از او دستور می گرفته اند و حتی ترور حجاریان به دستور و هماهنگی مرتضی رضایی بوده است .
ادامه بحث سردار مرتضی رضایی و نقش او در ترور و حذف نیرو های ناراضی در سپاه و ارتش را در بخش بعدی این نوشتار ادامه خواهم داد  .
مهرداد حیدرپور
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

روزبروز استقلال کشور بیش از پیش از دست می رود.

مُلّا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل.
می گویند : زبان سرخ سر سبز به باد دهد.
می گویم : چه افتخاری بالاتر از این که سر نا قابل در راه زبان با ارزش فدا شود ؟
روی سخنم با آن ملاهایی است که سه سال است نتوانسته اند بر سر( اصول اعلامیه جهانی منشورحقوق بشر توافق نمایند).البته من بر این باورم که نخواسته اند.
هر روز که از عمر رژیم ددمنش اسلامی می گذرد یک یا چندین خشت از بنای کشورمان کم می شود و سهم نسلهای آینده کشور نیز از منابع ملی به بیگانگان واگذار می شود. این بدان مفهوم است که روزبروز استقلال کشور بیش از پیش از دست می رود.
واگذاری مالکیت بخشی از حوزه‌های نفتی خزر و پارس جنوبی به روسیه و چین
به گزارش خبرنگاران سبز، در پی نزدیک شدن زمان تحریم نفت و گاز ایران و همزمان با انصراف شرکت‌های چینی از بیمه کردن محموله‌های نفتی کشور، قرارگاه خاتم الانبیاء بعنوان طرف ایرانی یک اقدام ضد ملی، پیمانی با شرکت‌های نفتی چین و روسیه به امضاء رساند که به موجب آن تعدادی از حوزه‌های نفت و گاز کشور به تملک آن‌ها درمی آید تا نفت صادر شده ایرانی به عنوان نفت غیر ایرانی تلقی شود.
در جنوب کشور بیش از ۵۰ % از سهم مالکیت حوزهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ منطقه پارس جنوبی هم به چینی‌ها واگذار شد تا شرکت‌های چین ترانس و کاسکو چین که از شرکت‌های بزرگ بیمه گر در حوزه‌های نفت و گاز هستند بتوانند بیمه و حمل و نقل محموله‌های صادراتی این منطقه را بدون هراس از تحریم‌ها انجام دهند. این دو شرکت اخیرا بیمه محموله‌های نفتی ایران را متوقف کرده بودند. جالب توجه اینکه نرخ بیمه محصولات نفتی این قرارداد‌ها بیش از نرخ‌های جهانی است و طرف ایرانی موظف به پرداخت این مبالغ است. هر کدام ازاین دوشرکت بعلاوه ۲/۵ میلیارد دلارسپرده نقدی را از دولت ایران برای اتفاقات پیش بینی نشده دریافت کرده‌اند.
دولت ایران بعلاوه موظف است مالیات کل فروش نفت صادراتی را فارغ از میزان سهم خود، بطور کامل پرداخت کند. اگر چه سهم هر کدام از ۳ کشوربابت درآمدهای ناشی از فروش نفت به ازاء سهم آن‌ها از میزان مالکیت! آن‌ها محاسبه می‌گردد. با توجه به این نکته مهم که سهم زیر ۴۰% طرف ایرانی از منابع نفتی کشور هم صرفا توسط شرکای چینی و روسی به‌‌ همان قیمت‌های ترکمانچایی مورد اشاره خریداری می‌شود.
چینی‌ها بلافاصله پس ازکسب امتیاز مالکیت مشترک حوزه‌های نفتی پارس جنوبی، قرارداد سوآپ نفت خود (ایران!) را با روسیه به امضا رسانده و این دو کشور با تقسیم درآمدهای نفتی ملت محروم ما، بی‌لیلاقتی و خیانت آشکار مقامهای حکومتی ایران را به اثبات رساندند.
کاوه يزداني
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

اعلام رسمی فعالیت هواداران درون مرزی شاهزاده رضا پهلوی

اعلام رسمی فعالیت هواداران درون مرزی شاهزاده رضا پهلویجمعی از جوانان ایران پس از مدتها بررسی و گفتگو در ارتباط با تشکیل سازمانی در راستای اهداف شاهزاده رضا پهلوی امروز در تاریخ ۱۹ اسفند ماه ۱۳۹۰ رسما اعلام موجودیت کردند و بیانیه زیر را در سایت رسمی خود قرار دادند:                                                                                                                                          
هدف از تشکیل این سایت  که اختصاص به هواداران و دوستداران شاهزاده رضا پهلوی دارد انسجام و هماهنگی بین همه هواداران شاهزاده رضا پهلوی است.
این گروه توسط تیمی از فعالین آزادی خواه درون کشور پایه ریزی شده و هسته اولیه اینکار جوانان مبارز و آگاه هستند که هر کدام قسمت هایی از این سایت را اداره میکنند.
این گروه درون مرزی وابستگی به هیچ جریان و دسته خارج کشور ندارد و حتی وابسته به دفتر شاهزاده نیز نمیباشد و خط فکری خود را از اهداف و کارکردهای شاهزاده رضا پهلوی میگرد و هدف خود را حمایت صد در صدی از ایشان به عنوان یک گزینه سکولار و دموکرات میداند.
امید است دوستان با پیوستن به این طرح گسترده زمینه آزادی سریع کشور خود را فراهم کنند.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

رضا پهلوی: دوازدهم اسفند

رضا پهلوی: دوازدهم اسفند: فصل جدیدی از جنبش نافرمانی مدنی با افزایش شدید سرکوب مخالفان و اقدامات هراس انگیز نیروهای امنیتی، شهروندان ایرانی با تحریم انتخابات ...
ارسال به بی رنگی

دوازدهم اسفند فصل جدیدی از جنبش نافرمانی مدنی /رضا پهلوی

با افزایش شدید سرکوب مخالفان و اقدامات هراس انگیز نیروهای امنیتی، شهروندان ایرانی با تحریم انتخابات نمایشی حکومت اسلامی، در یک جنبش فراگیر نافرمانی مدنی، خواسته خود برای دستیابی به حقوق اساسی شهروندی همچون آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و آزادی احزاب، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در یک فرایند آزاد، سالم و عادلانه را به جهانیان نشان دادند.
در چنین شرایطی، اتحاد و همگرایی مردم ایران در تحریم انتخابات دوازدهم اسفندماه، فصل جدیدی را در تاریخ پرفراز و نشیب جنبش نافرمانی مدنی ایران باز کرد. پس از یک سده مبارزه آزادیخوهان ایرانی برای رسیدن به دمکراسی، همگرایی و اتحاد شهروندان ایرانی در تحریم انتخابات نمایشی نهمین مجلس شورای اسلامی، ضربه ای سهمگین بر پیکره لرزان این رژیم وارد نمود که خود حاکی از نشانه های هوش بالای سیاسی جامعه امروز ایران است.
چنین اتحاد بی سابقه نیروهای سیاسی-مدنی بمنظور تحریم انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی، امید و گام بزرگی در جهت رسیدن به حاکمیت مردم بر مردم در ایران در چارچوب برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه برای تمامی گروه های سیاسی، اقشار و طبقات اجتماعی است. 

هم میهنانم،

در آستانه بهاری دیگر، دستیابی به حکومت پایدار مردم بر مردم در ایران، در چارچوب برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بر اساس معیارهای بین المللی، با همبستگی، همدلی و اتحاد همه نیروهای مسلح، کنشگران سیاسی - مدنی از هر طیف و اندیشه ای، زنان، دانشجویان، روحانیون و دیگر گروه ها، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی،با حفظ امنیت و تامین سرمایه های ملی و ایجاد فضای مناسب برای برقراری " آشتی ملی " و " عفو عمومی " میسر می شود.

انتخاب آزاد برای ایران آزاد
خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه

آيا حمله به ايران جدي شده است؟


عكس در خيابان ستارخان گرفنه شده است. جالب اينكه سايت بالاترين كه مورد استناد اين بيلبورد است در ايران فيلتر ميباشد
ارسال به بی رنگی

مصاحبه با يکي از راي دهندگان


با وجود گرانی گاز, برق, آب, بنزین و کمی حقوق و دستمزد و با این همه تورم, فقر, فحشا, فساد, رشوه واختلاس و اعتیاد و 
بیکاری و کاغذ بازی و رانت خواری و پارتی بازی و بچه های طلاق و ترافیک و آلودگی هوا و نابودی کشاورزی و صنعت و
 اقتصاد و دروغ و تقلب و نیرنگ و فریب و ریا و بی عدالتی, بازهم در انتخابات شرکت می کنیم 
 تا به دنیا نشان دهیم خریت حد و مرزی ندارد!!!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

تمایل به چی آخه؟ :)))


                               کي ميدونه منظور اين خانم از کلمه (تمايل) چيه؟
                     
                            دقيقا تمايل به چي آخه؟ :))
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

هشت بیانیه از هشت دانشگاه کشور در تحریم سیرک انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران


دانشجویان دانشگاههای تهران , اصفهان , مشهد ,سمنان و ارومیه در پیامهای جداگانه ای در راستای تحریم انتخابات پیش روی ایران , بیانیه صادر کردند :

بیانیه جمعی از دانشجویان آزادیخواه دانشگاه تهران/تحریم فعال انتخابات مجلس نهم
در شرایطی که بی ثباتی اقتصادی در کشور, به بحرانی ترین شکل ممکن رسیده و بازار داخلی در سراشیب سقوط و ورشکستگی مطلق قرار گرفته است و مردم در شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفته اند. با این همه  چپاول و دزدی و غارت سرمایه های ملی توسط چنین  حاکمیت فاسد و ستمگری به بالاترین حد ممکن رسیده .و برای پیشبرد اهداف کثیف شان   چنان جامعه در سیاهی  و اختناق فرو رفته که روزنه یی برای نقد و اعتراض وجود ندارد و به سبعانه ترین شکل ممکن آزاد اندیشان و آزادیخواهان سرکوب میشوند .
بر ما جامعه دانشگاهی همین انتظار میرود که, چنین ظلمی را بر نتابیم و این انتخابات را, که تایید ظلم و ستمی است, که بر مردم روا داشته است را با پاسخ قاطع  و اعتراض خود تحریم میکنیم و این بوروکراسی تحت سلطه چنین حاکمیت مستبدی را در تمامیت نفی میکنیم. و آن را نه یک انتخابات بلکه انتصاباتی نمایشی و مضحک میدانیم
از جامعه دانشگاهی و دانشجویان آگاه نیز همین انتظار میرود که پاسخ قاطع  و نه خود را به چنین انتخاباتی بدهند  و در تحریم فعال انتخابات مجلس نهم  شرکت کنند .
جمعی از دانشجویان آزادیخواه دانشگاه تهران – بهمن ۱۳۹۰
۳۲ سال پیش در چنین روزهایی بود که مردم همیشه بیدار کشورمان برای تأمین سرنوشت مبهم خویش به پای صندوق­های رای رفتند تا شاید بتوانند به آرزوی آزادی و دموکراسی که سالیان دراز از مشروطه تا انقلاب ۵۷ بدنبال آن بودند و برای رسیدن به آن کشته­های زیادی دادند، برسند. اما افسوس که از همان ابتدای کار، دیکتاتوری و خفقان حاکمان، بر مردم سایه افکند و اجازه بسط دموکراسی را از آنان سلب کرد و این امید ملت به دموکراسی را از ریشه خشکاند. ریشه ای که جوانان آن دوران ایران زمین با خون پاک خود آبیاری اش کرده بودند و با دلسوزی خود علف های هرزی که از این حرکتشان سواستفاده می کرد را چیده بودند. اما نیرنگ حاکمان تنها به این کار خلاصه نشد و انتخابات اولین مجلس ایران مقارن با شروع دیکتاتوری اسلامی در ایران بود، چرا که چند ماه پس از آن در خرداد ماه ۶۰، همان مجلس، اولین رییس جمهوری ایران را استیضاح و از کار بر کنار نمود تا مسیر را برای حفظ منافع طبقاتی اشراف باز نگه دارد، اشرافی که با استثمار خلق ایران و تجاوزات طبقاتی هزینه هرگونه فعالیتی را برای غلبه بر خواست مردمان به دست آورده بودند، همان تجاوزات طبقاتی که توده وسیع مردم بیش از این که طالب تغییرات سیاسی آن باشند خواستار از میان برداشتن و استقرار عدالت به جای آن بودند، همان عدالتی که بعدها از دولت و دادگاه ها رخت بربسته و بر روی کاغذهای بی ارزشی چاپ و با بی عدالتی بسیار در میان افراد دستچین شده پخش گردید.
با روی کار آمدن خاتمی مردم آزادی خواه ایران دوباره امیدوار شدند تا شاید پس از دو دهه اختناق، کورسوی امیدی برایشان گشوده شود که هرچند خاتمی تمام تلاش خود را برای مردم سالاری انجام داد اما باز هم افسوس که خاتمی نیز نتوانست به پشتوانه رای بیست میلیونی خود در مقابل عالیجنابان خاکستری بایستد. در همان دوران، مجلس ششم هم به پشتیبانی خاتمی و در اعتراض به رد صلاحیت های گسترده و بی پایه و اساس نمایندگان مردم استعفای دست جمعی داد. ولی در این چند دهه پس از انقلاب ۵۷ چنان عالیجنبان خاکستری قدرت گرفته بودند که حتی نمایندگان و رییس جمهوری ایران هم با پشتوانه رای بیست میلیونی مردم نتوانستند در مقابلشان بایستند.
دوران پر درد و محنت اصطلاحات هم تمام شد و عالیجنابان خاکستری پس از ۸ سال باز هم، همان فردی را که خود می­خواستند بر مسند امور اجرایی کشور نهادند تا به غارت و چپاول جان و مال و ناموس مردم ادامه دهند.
و در نهایت در سال ۸۸ بود که با حضور دوباره میرحسین موسوی و اعلام حمایت خاتمی ها از وی، مردم دوباره به آن کورسوی مردم سالاری که خاتمی ها سال های متمادی دم از آن میزدند امیدوار شدند. اما مگر آن حاکمان جور به نخست وزیر بنیانگذار انقلاب خود هم رحم خواهند کرد. آنان با تخلفات گسترده پیش از انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت با تقلب وسیع در آن، رای مردم را خلاف واقعیت نمایان ساختند و باز هم نماینده مورد نظر خود را از صندوق های رأی بیرون آورند.
اما ملت ایران این بار محکم و استوار در مقابل این بی عدالتی ایستادند و با اعترضات مسالمت آمیز میلیونی خود در خیابان های سرتاسر ایران تلاش کردند تا شاید بتوانند آن نهال امیدی را که تازه از دل خاک این مرز و بوم سر در آورده بود، حتی با خون خود سیراب کنند و این بار دیگر اجازه خشکاندن آن را به غاصبان جان و مال و ناموس مردم ندهند. از آن واقعه تا کنون چیزی حدود دو سال میگذرد و خلق ایران در طول این مدت با وجود خفقان حاکمان، تلاش های زیادی را برای رشد این نهال انجام داده است.
اما اکنون نوبت ماست تا  با همراهی خلق ایران، این کارگزاران و زحمت کشانی که برای رسیدن به هدف خود تا پای جان ایستادگی کردند، در مقابل حاکمان ظلم و جور بایستیم.
ما دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان با صراحت تمام، انتخابات فرمایشی دور نهم مجلس شورای اسلامی را تحریم نموده و همراهی خود را با خلق ایران تا برقراری آزادی و دموکراسی به معنای واقعی در این مرز و بوم اعلام می داریم.
به امید پیروزی جنبش ایران زمین
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
اسفند ماه۱۳۹۰
به یاد شهیدان راه آزادی
بیایید فریاد نه را بلندتر از همیشه در تاریخ تکرار کنیم. فریادی که برای سالیان سال در گوش تاریخ زمزمه کند. تاریخی که به کابوس دیکتاتوران نسل های بعد جهان تبدیل شود. دیکتاتورانی که خود محکوم به فنا خواهند بود؛ محکومیتی که ما برای دیکتاتور کشور خودمان نیز به ارمغان خواهیم آورد. آری ما ملت شجاع و بیدار ایران زمین هستیم که با فعالیت مستمر خود پایانی بسیار تلخ را برای حاکمان ستمگر خود به ارمغان خواهیم آورد. آری این ما هستیم که با اعتراضات مسالمت آمیز خویش علیه این نظام فاشیست اسلامی، به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل شدیم و آری این ما مردمان ایران و صاحبان بر حق این مرز و بوم هستیم که برنده ی نهایی نبرد خواهیم شد. فقط کافیست از جای خود بلند شده و از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید تا خون هم میهنانمان را بر سنگفرش خیابان ببینید. ببینید که در این سه دهه ی اخیر چه خون های صبح گاهی که در امیرآبادها و کوی دانشگاه ها ریخته نشده است تا با آن ریش های خود را سرخگون کنند.
برادران و خواهران سرزمینم، هدف وسیله را توجیه نمی کند. اما متاسفانه شاهدیم که این رژیم ملاتاریا حاضر است برای به کرسی نشاندن اهداف پلید خود، دست به هرگونه جنایتی بزند. پس دست روی دست گذاشتن و سکوت در مقابلشان خیانت به ملت محسوب می شود و گره ای از مشکلات ما باز نخواهد کرد؛ چرا که: بر ما نبخشند فتح و شادی- نه خدا، نه شه و نه قهرمان.
این را نیز بدانید که در مقابل کسانی که زمین را برای یافتن مکانی بهتر جستجو می کنند، افرادی هم هستند که برای ساختن جهانی بهتر مبارزه می کنند. پس بیایید با نه گفتن به این انتخابات که نتایجش از پیش معلوم است، فریاد خود را جهانی سازیم.
ما دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در نمایش مضحکه وار دور نهم مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهیم کرد و تا سقوط کامل این دیکتاتوری دینی ساکت نخواهیم نشست.
پس بیا با من همراه شو و از هم اکنون دست در دست من به پا خیز
 
ثبت است در جریده ی عالم دوام ما
در این زمستان سرد و تاریک، باد بهار وزیدن گرفت و نوید صبح و شادی و پیروزی را به ما مژده داد. پیوند و یک رنگی قلب های ایرانیان با یک جدایی آغاز شد و با نه به انتخابات فرمایشی ادامه می یابد.
ما با یک نظام سیاسی ای رو به رو هستیم که در رأس خود دارای ولایت مطلقه فقیه است و یک قانون اساسی پر از تناقض دارد که در آن بخش های مربوط به ولایت اجرا می شود و آن بخشی که مربوط به حقوق ملت است نادیده گرفته می شود. و این نظام همان نظامی است که در زندان هایش ماشین اعدام به راه انداخته است. این نظام نظام فسادهای بزرگ است. اگر ملت ایران، خود این مورد را تصدی نکند، خودش خسران می بیند.
رای دادن در این نظام به معنای رای به مشروعیت نظام است. بنابراین باید مشروعیت زدایی کرد. برای یک ملت ننگین است که یک آقایی به نام سید علی صاحب اختیار مطلق این سرزمین باشد.
این انتخابات مجلس نهم هم یک انتخاب کننده و یک صاحب رای بیشتر ندارد و آن هم آقای خامنه ای به نمایندگی از مافیاهای نظامی است. پس ما نیاز به تحریم وسیع انتخابات در سطح ملت داریم. زیرا اینبار نیز مثل همیشه کسانی از صندوق های رای بیرون می آیند که مطلوب حاکمیت باشند.
ما باید بایستیم و پای صندوق های رای نرویم تا زمانی که یک حکومت مردمی روی کار بیاید.
حکومت جمهوری مردمی حق هر ملت است . پس به پا خیزیم و حقوق از دست رفته ی خود را با نه گفتن به انتخابات و ولایت فقیه مطالبه کنیم و با نرفتن به پای صندوق های رای نشان دهیم که با خون دوستان از دست رفته مان پیمان بسته ایم و استوار و محکم به سمت اهداف خود قدم برمی داریم.
ما سختی های راه را به خوبی می شناسیم و تا روز پیروزی دست از مبارزه بر نمی داریم.
به امید ایرانی آباد و آزاد
دانشجویان دانشگاه سمنان
به‌ نام آبادی، آزادی و انسانیت
 اصل پنجاه و شش قانون اساسی: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی­تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می­آید اعمال می­کند.
    مسئله انتخابات اکنون از اهمیت ویژه­ای برخورداراست و چیزی کمتر از یک هفته دیگر به انتخابات نمایندگان دور نهم مجلس‌شورای‌اسلامی نمانده‌است. انتخاباتی که در آن قراربود میزان رای ملت باشد و نه صلاح و منفعت معدودِ انگشت‌شماری؛ مجلسی که قراربود از قانون‌اساسی دفاع کند و در هر زمینه­ای که بخواهد تحقیق و تفحص انجام‌دهد؛ ولی خود به عاملی برای سرپوش گذاشتن بر هرگونه قانون‌شکنی تبدیل شده‌است؛ و نمایندگانی که خود هر سخنرانی را فصل‌الخطاب خوانده و در برابرش سر تعظیم فرود می­آورند؛ حتی اگر خلاف قانون باشد.
    در دو سال و نیم گذشته تمامی مردم آزادی‌خواه ایران‌زمین درسی بزرگ را آموخته­اند که هرگز فراموش نخواهندکرد؛ و آن این است که دولت‌کودتا تمامی مردم ایران را همچون برده‌ای می­نگرد که باید تا آخرین لحظه­ عمر خود مطیع و خدمتگزارش باشند؛ اما سران‌کودتا این نکته را نمی­دانند که وقتی بردگان به بردگی خود آگاه شوند و برای رهایی خود به مبارزه برخیزند، تا بدین جا بر نیمی از بردگی خود فائق آمده‌اند و نیمی دیگر را نیز به مرور زمان و با خیزش عظیم خود پس خواهندگرفت.
    این نکته را بارها و بارها در طول این سال­ها ثابت کرده­ایم که هیچ‌گاه در برابر دیکتاتور سر تعظیم فرود نیاورده و نخواهیم‌آورد؛ حتی حاضر بوده­ایم با خون خود این نهال سبز امید را سیراب کنیم و جنبش خود را ادامه دهیم تا بر جهانیان نمایان‌سازیم که این جنبش­های مدنی، مردم سالارانه و برابری‌خواه ما ایرانیان در طول این چند سال اخیر هستند که به الگویی برای دیگر جنبش­های منطقه تبدیل شده­اند، نه آن‌چه امروز غاصبان انقلاب خلق ایران به نفع خود مصادره کرده‌اند.
    دولت‌کودتا نشان‌داد حتی با زندانی‌کردن سران احزاب اپوزوسیون و گرفتن اعترافات دروغین و نمایشی تلویزیونی از آن‌ها، لغوکردن مجوز و غیرقانونی خواندن فعالیت آن‌ها، محدودکردن رهبران جنبش و در آخر با کمال بی‌شرمی حبس خانگی و محروم کردن از تمامی امکانات اولیه حیات، بازهم نخواهد توانست ریشه اعتراضات مردم را بخشکاند؛ که شاید تاحدودی توانسته‌باشد با اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت، تظاهرات میلیونی مردم آزادی‌خواه را به داخل خانه‌­هایشان بکشاند؛ اما مگر می­توان دیو رهاشده از شیشه را دوباره به داخل آن بازگرداند؟! کجاست آن حزب اپوزوسیونی که بر آن لقب فتنه‌گر ننهند و کجایند آن خواص مخالف که بی‌بصیرتشان نخوانند!!!
    در این میان دولت‌مردان دل ما را سوزاندند و نمایندگان به ظاهر اصلاح‌طلب مجلس دل ما را شکستند؛ ولی باز ما حرفی نزدیم تا شاید وحدت میان جبهه چپ به خطر نیفتد؛ اما افسوس که چهره واقعی این نمایندگان نیز پس از تظاهرات گسترده بیست و پنج بهمن ماه نمایان شد و فهمیدیم چه مارها که در آستین خود پرورش نداده­ایم.
« صد بار لب گشودم و بیرون نریختم، آن خون­ها که موج می­زند از سینه تا لبم. »
    اینک شبح تحریم انتخابات بر ایران سایه افکنده‌است؛ و تمامی قدرت­های وابسته به دولت‌کودتا جبهه­­ای تشکیل داده­اند تا بر این شبح برخواسته از قلب جامعه بتازند و باز هم با فریب‌کاری و تخلف در انتخابات، نظیر آن‌چه در پیش از انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری روی داد، برای خود رای گدایی کنند و هنگامی که پرونده انتخابات بسته شد دوباره جور سهمگین خود را نسبت به توده­های زحمت‌کش جامعه از نو آغاز کنند؛ خون ملت ما را در شیشه کرده و بنوشند؛ آن‌گاه مستقیم در چشم­هایمان نگاه کرده و دروغ بگویند؛ اختلاس­های چند هزارمیلیاردی انجام‌دهند و بازهم با یک سخنرانی فصل‌الخطاب، سر و ته قضیه را هم‌آورند و پول­ها را میان خودشان تقسیم‌کنند و حق زحمت‌کشان و پیشه‌وران این سرزمین را خرج تبلیغات گسترده و هزینه‌برِ خود کنند؛ تا شاید با پیروزی در انتخابات، سهم خود را از بیت المال مردم بیشتر کنند. پس باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، و آنگه نوین‌جهانی سازیم که هیچ بودگان هرچیز گردند.
    اینک وقت آن رسیده که ما دانشجویان دانشگاه اورمیه،  به‌یاد آزادگانی چون پویا غلامرضایی، سید احمد حسینی، پیام اولادعظیمی،سید مسعود علوی،آوند ذاکری،امیر رضایی و …  نظرها و تمایلات و خواسته­های خود را به گوش دیگر دانشجویان و رفقای این مرز و بوم خود برسانیم. ما دانشجویان آزادی‌خواه همیشه در صحنه دانشگاه اورمیه، با دعوت شما به تحریم انتصابات دور نهم مجلس شورای اسلامی، به این دولت آغشته به خون جوانان‌وطن نشان خواهیم‌داد، که فریب اعمالشان را نمی­خوریم و برای عملی‌کردن خواسته­هایمان که در منشور جنبش آمده است – و نیازی به بازگویی دوباره آن دیده نمی­شود- تا پای جان ایستاده­ایم.
به امید آزادی ملت ایران‌زمین
دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه اورمیه
    منبع       http://iranglobal.info/v2/node/3339


ارسال به بی رنگی